با حجاب یا بی حجاب
این که بپذیریم روشهای مختلف تشویق کننده و بازدارنده در موضوع رسیدن به حجاب مورد نظر موفق نبوده، کار سختی نیست. زمانی میتوان انتظارات بیشتری داشت که از جوانب مختلف به این مساله پرداخته شود، از فلسفه و دلایل تا حد و مرز و ویژگیهای قوانین مرتبط با بی حجابی تا آموزش و تشویق و در نهایت چگونگی برخورد با کسانی که نظر و عملکرد متفاوتی دارند.
در حالی که مرزهای فرهنگی با ورود وسایل ارتباطی از میان برداشته شده و در عین حال با تبدیل شدن حجاب به موضوعی سیاسی، معاندان و مخالفان با تبلیغات رنگارنگ و پیامها جذاب و تاثیرگذاراز آن استفاده ابزاری میکنند، روشها و سخنان مرتبط با لزوم حجاب همچنان قدیمی و سنتی و زبان آن دشوار و برخوردها نیز غالبا پلیسی و انتظامی باقی مانده است. ابتکارهای جزئی در پیامرسانی هم به صورت خودجوش و بدون پشتوانه قوی پژوهشی انجام شده و اثرگذاری خاصی ندارند.
رفع شبهات
سوالات بسیاری در ذهن جوانان و نوجوانان عصر اطلاعات و شبهات جوانه میزند که کمتر به آنها پاسخ داده شده و تبیین کنندگان حجاب معمولا بدون رفتن به سمت پژوهشهای روانشناسانه و جامعه شناختی بیشتر به منابع فقهی و مذهبی تکیه میکنند در حالی که ضرورتا همه کسانی که مسلمان هستند به همه اجزای دین عمل نمیکنند. ممکن است آنها در نماز، در روزه، در پرداخت خمس و زکات و غیره اهتمام کامل نداشته باشند یا دچار غفلت شوند. آنگاه باید بحث کنیم که آیا “قولوا لا اله الا الله تفلحوا” ملاک ورود به مسلمانی است و یک مسلمان میتواند بخشی از شرایع را نپذیرد ولی مسلمان بماند یا این که اگر کسی هر بخش آن، از جمله حجاب را به درستی عمل نکرد از دایره مسلمانی خارج میشود. ضمن این که مسلمانان درکشورهایی مثل ترکیه، عراق، لبنان، سوریه، مالزی و کلا هر کشوری به جز ایران الزامی برای حجاب ندارند، فتوایی هم از جانب علما مبنی بر کافر یا غیرمسلمان دانستن بانوان بیحجاب این کشورها صادر نشده است.
از سوی دیگر برخی با برشمردن آمار طلاق و مسائل خانواده در غرب (و نه در کشورهای اسلامی با حجاب آزاد) تلاش دارند که نشان دهند عامل آمارهای مذکور عدم رعایت حجاب و حریمهای دینی است اما جوانان میبینند که پیشرفتهای علمی و پزشکی، نظم و انضباط شهری و رانندگی، راستگویی و رفتار قانونی در غرب وجود دارد ولی نویسندگان مقالات یاد شده حرفی از آن نمیزنند، پس دچار تضاد میشوند و حرف به دلشان نمینشیند.
ما در بخش پژوهش کم کار و سخنانمان به روز نیست آنهم برای نسل جوان غرق در شبهات، زیر فشار غریزه قدرتمند جنسی که وی را به خودنمایی میکشاند، زیر فشار انگارههای اجتماعی که زیبایی ظاهر و دارندگی در آنها ارزشمند شده است. رکورد داری جراحی بینی در دنیا، گردش مالی 65 هزار میلیارد تومانی لوازم آرایشی و بهداشتی در کشور و هزینههای فراوان اعمال جراحی زیبایی، سالنهای بدن سازی و داروهای مرتبط همه نشان از محبوبیت و مقبولیت زیبایی ظاهر دارند، حال ما چگونه انتظار داریم با نصیحت به شیوه سنتی فرهنگ سازی کنیم و با برخورد انتظامی جلوی این سیل را بگیریم؟
وقتی که اقناع و آموزش جواب درست نداد راه حل انتظامی باقی میماند. این که در خیابانها و مسیرهای پر تردد بایستیم و کسانی را که نتوانستهایم با آموزش و تربیت به مسیر درست هدایت کنیم، با ترس از جریمه و برخورد و سوء سابقه الزام کنیم که حجاب را رعایت کنند. این کار تا زمانی موثر خواهد بود که نیروی بازدارنده باقی باشد و تا حوزه ای دوام خواهد داشت که نیروی انتظامی بتواند رصد کند اما در محافل خصوصی و دورهمیها جایی که باید ایمان و تربیت پاسبان اخلاق باشد دیگر نیروی انتظامی ثمربخش نیست، وقتی هم شکاف درون و بیرون جامعه عمیقتر شد برخوردهای بیرونی به نوعی پاک کردن صورت مساله خواهد بود.
به نظر نگارنده راه در این است که اول پژوهش هایی بدون پیش قضاوت و بدون نیت این که به هدف از پیش تعیین شدهای برسیم در حوزههای شریعت، جامعه شناسی و روانشناسی انجام شده و آثار پوشش و نوع آن در قالب مقالات علمی قابل عرضه در مجلات مرجع منتشر شود. مقالاتی که نه فقط به ریشهها، علل، مقایسه بین شهرها و کشورها بلکه اثرات برخورد انتظامی و نتایج مثبت و منفی آن بپردازند.
در قدم بعدی نخبگان، تاثیر گذاران، نویسندگان و گروههای مرجع با این نتایج آشنا و توجیه شوند. آنها کسانی هستند که میتوانند فیلم بسازند، کتاب بنویسند و با مردم سخن بگویند و سخنی که از دل برآید لاجرم بر دل نشیند. باید با هنر با نمایش و شفقت نوجوانان را تربیت کرد ضمن آن که حداقل ممکن را از آنها خواست و در عین حال روشهایی برای شادی، برای تخلیه انرژی و برای تنوع طلبی و نشاط آنها تدارک دید. فراموش نکنیم که ما در دنیای ایدهآلها زندگی نمیکنیم بلکه باید سیمای واقعی جامعه را شهود کرد و واقع بینانه تصمیم گرفت.